ترامپ، به وضوح، به احساسات عمیقی همچون خشم، ترس، ناامیدی و سرخوردگی تمسک میجوید. متوسط امید به زندگی آمریکاییها علیرغم برخورداری از ثروتی هنگفت و مدرنترین سیستمهای درمانی پایینتر از سایر کشورهاست.»
در بحبوحه تبلیغات پیش از انتخابات ریاست جمهوری امریکا مثل همیشه هیجانات سیاسی اوج میگیرند و نامزدهای حاضر با بیانیههای تند درباره مسایل سیاست خارجی و داخلی به ایراد سخن میپردازند. اما سخنان دونالد ترامپ در چارچوب شرایط سیاسی امروز نمی گنجد. ولادیمیر ساژین به تفسیر سخنان حساسیت برانگیز ترامپ میپردازد.
وی می گوید: «انتخابات ریاست جمهوری در امریکا به کندی اما با قاطعیت به اوج خود نزدیک میشود. روز 8 نوامبر مردم امریکا رییس جمهور جدید را انتخاب میکنند. در تمام کشور و در تمام ایالات امریکا برنامههای مقدماتی داخل احزاب جریان دارد و نامزدها را از دو حزب دموکرات و جمهوریخواه به جلو میرانند.
به گزارش اسپوتنیک، در بین نامزدهای رسمی حزب دموکرات به هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق و سناتور برنی ساندرز برمیخوریم. از حزب جمهوریخواهان دونالد ترامپ و سناتور تد کروز و همچنین «جان کیسیک» فرماندار ایالت اوهایو شرکت کردهاند».
تمامی شرکتکنندگان رقابتهای انتخاباتی سعی دارند طرفداران بیشتری را گرد خود بیاورند. ابزار کافی برای این کار وجود دارد. اما در بین پنج نامزد واقعی برای احراز پست ریاست جمهوری، بی شک دونالد ترامپ طی این دوره همه را با سخنان خود شوکه کرده است.
با این حال نقطه اوج سخنان ترامپ در کمیته اجتماعی امریکا — اسراییل (ایپک) یکی از بانفوذترین سازمانهای اجتماعی یهودیان امریکا بود.
ساژین تاکید میکند که چند نکته در این سخنان حایز اهمیت است. اول اینکه ترامپ برای اولین بار یک متن از پیش آماده شده را قرائت کرد و حاضر به بداهه گویی نشد. این در حالی است که ترامپ همیشه و در همه جا تاکید میکرد که نباید به سیاستمداران اجازه داد از روی متن سخنرانی کنند. به اعتقاد این میلیارد امریکایی، بیان افکار به صورت آزاد و بدون استفاده از متن نمایانگر میزان تخصص و تسلط او بر خود است. این اصل برای رییس جمهور امریکا الزامی می باشد.
سیاستمداران معتقدند که دلیل خودداری ترامپ از شیوه معمول سخنرانی در جلسه کمیته امریکا — اسراییل این بود که او خود را در مقابل بیان هر کلمه مسئول میدانست.
موضوع جالب دوم محتوای سخنرانی اوست. سخنرانی او مملو از ایدههای انقلابی بود که موضوعات زیادی را در بر میگرفت.
در سخنرانیها ترامپ، ایران در مرکز توجه قرار گرفته و از این کشور به عنوان حامی اصلی تروریسم در دنیا نام برد. نامزد انتخابات امریکا تمام زحمات اوباما برای موافقت گروه 1+5 با ایران را به باد داده و وعده داد که پس از احراز کرسی ریاست جمهوری به کار این توافق پایان میدهد و آن را پاره خواهد کرد. علاوه بر این میلیاردر امریکایی اظهار کرد که ایران در دور ریاست جمهوری ترامپ هزینه آزمایشات موشکهای بالستیک خود را خواهد داد.
مناقشه فلسطین — اسراییل نیز در سخنان دونالد ترامپ از قلم نیفتادند. او فلسطینیها را متهم به تلاشهای عمدی برای قطع روند حل و فصل صلح آمیز و تلاش برای نابودی اسراییل کرد. ترامپ راه حل خود را برای این مساله پیشنهاد میکند. وی میگوید: «اعرابی که به حکومت یهودیان نفرت میورزند را باید از اسراییل بیرون راند زیرا اینجا خانه مردم یهود در سرزمین یهود است». وی در ادامه پیشنهاد تشکیل دولت فلسطین در بخش شرقی اردن و کوچ اجباری تمام عربها از اسراییل بزرگ، یهودا و شومران و غزه را داد. دونالد ترامپ سیاستمدار امریکایی صهیونیستتر از حاکمان امروز و گذشته اسراییل از آب درآمد. در هر صورت سیاستمداران و از جمله سیاستمداران اسراییل میگویند در دستور کار امروز، هیچ یک از سیاستمداران بزرگ اسراییل قصد تکرار سخنان ترامپ درباره اعراب اسراییل و فلسطین را ندارند.
ترامپ عقیده و نظر خود را درباره مسلمانان دارد. او نظر خود را چندین مرتبه تکرار کرده است. میلیاردر امریکایی معتقد است که وقتی صحبت از نقض قوانین توسط مسلمانان به میان میآید، نباید به درستی سخنان سیاسی فکر کرد. او همچنین گفت که در صورت احراز پست ریاست جمهوری امریکا تمامی مهاجرین غیرقانونی و اول از همه مسلمانان را از کشور بیرون رانده و امکان ورود مسلمانان به کشور را محدود میسازد. وی همچنین میگوید که باید مسلمانان را از سایر شهروندان امریکا جدا کرد زیرا آنها به سایرین نفرت میورزند.
ایدههای ترامپ در رابطه با سازمان ملل نیز انعکاس زیادی پیدا کرده است. ترامپ میگوید که بعد از اتمام پروسه انتخابات امریکا از سازمان ملل بیرون میآید. او سازمان ملل را یک سازمان منسوخ و کاملا بی اعتبار نامید. ترامپ میگوید که در هر صورت قصد دارد ساختمان سازمان ملل را در نیویورک را خریداری کند تا تضمین بدهد که ریاست سازمان ملل با تمام کارمندان آن در مدت زمان مشخص از شهر و از کشور بیرون خواهند رفت. وی میگوید: «تا جایی که من میدانم سازمان ملل مقر دیگری هم در نایروبی کنیا دارد. میتوانند آنجا دور هم جمع شوند. ترامپ تاکید میکند که قصد دارد روی بام ساختمان سازمان ملل با حروف بسیار بزرگ نام خانوادگی خود را بنویسد.
بی شک دونالد ترامپ یک پوپولیست و عوام فریب است. بسیاری از سیاستمداران میگویند که او از خشم و ناراحتی مردم و بیهدفی آنها استفاده میکند. مردم نمیدانند چه میخواهند. او خطاب به مردم میگوید: «به شما تمام آن چیزهایی را میدهم که شما میخواهید».
از همان ابتدا ترامپ در ستاد انتخاباتی حرکات فاشیستی از خود نشان میداد: مردی قاطع که موانع بازدارنده طرفدارانش را برای حرکت به جلو از میان بر میدارد. او با نیروی اراده زندگی آنها را بهتر میکند. تشویق مردم یکی از ابزارهای ترامپ برای پیش رفتن به سوی کرسی ریاست جمهوری است. اگر رییس جمهور بشود که احتمال آن امروز زیاد است، دلایل زیادی برای تردید در استفاده او از ابزار خشونت برای باقی ماندن بر قدرت نداریم. استفاده از خشونت در داخل و خارج کشور. هیچ کس نمیتواند تضمین بدهد که خشونت به شیوه ترامپ گریبان خاورمیانه و از جمله ایران را نخواهد گرفت.
وقتی احوال ناسیونالیستی ترامپ برای همه روشن شد جمهوریخواهان به شدت ترسیدند. ناآگاهی او در امور اجتماعی و در سیاست خارجی او را به چهرهای ترسناک بدل میکند. حال دلیل دیگری هم برای ترس وجود دارد. آیا میتوان او را متوقف کرد؟
به اعتقاد ساژین، حزب جمهوریخواهان نامزد خود را در گردهمایی روز 19 تا 21 جولای در کلیولند اعلام خواهد کرد. به این امید خواهیم بود که علیرغم محبوبیت دونالد ترامپ او هیچ وقت رییس جمهور امریکا نشود.
به گزارش پایگاه ترجمان، نوآم چامسکی، محقق بنام و استاد بازنشستۀ دانشگاه امآیتی هم معتقد است ظهور ترامپ در سپهر سیاسی آمریکا ریشههای عمیقی در احساس ترس و ناامیدی دارد؛ احساساتی که میتواند شاخصی هشداردهنده در رابطه با نرخ مرگومیر نسلی از سفیدپوستان کم سواد باشد.
چامسکی در مصاحبهای با هافینگتونپست میگوید: «ترامپ، به وضوح، به احساسات عمیقی همچون خشم، ترس، ناامیدی و سرخوردگی تمسک میجوید. احساساتی موجود در میان آن دسته از مردم که شاهد افزایش نرخ مرگومیر هستند، البته نه مرگومیر ناشی از جنگ یا بلایای طبیعی».
سیاستمدارانِ آمریکایی از افزایش میزان محبوبیت ترامپ به عنوان نامزد پیشتاز جمهوریخواهان متحیر شدهاند. میلیونر لافزن و عوامفریبْ برندۀ آرای سه ایالت (نوادا، نیوهمپشایر، کارولینای جنوبی) از چهار ایالت مهم شده است و در نظرسنجیهای سراسر کشور و همچنین سایر کارزارهای رقابتی پیشتاز است. اکنون به نظر میرسد او مترصد این است که در هفتههای آتی با توسل به نفرتپراکنی و سخنان گزنده علیه زنان، اهالی آمریکای لاتین، مسلمانان و دیگر اقلیتها یکهتاز رقابتهای انتخاباتی شود.
گروه کثیری از مردانِ سفیدپوستِ کمسواد و برآمده از طبقۀ کارگر موجبات پیشتازی ترامپ را فراهم کردهاند. بسیاری میگویند غول تجاری [ترامپ] در حال سرمایهگذاری بر روی ترس مردم نسبت به افول نفوذ سفیدپوستان آمریکاست، اما چامسکی معتقد است دغدغههای هویتی بیشتری ممکن است در این بازی وجود داشته باشد.
بهطور کلی، امید به زندگی تدریجاً در طول زمان افزایش پیدا کرده است. بسیاری از مردم در سرتاسر دنیا به مدد پیشرفتهای علم پزشکی و مراقبتهای درمانی عمرشان افزایش یافته است. البته استثنائاتی نیز وجود دارد- همچون مرگومیرهای ناشی از بلایای طبیعی و یا جنگها. اما چامسکی میگوید آنچه اکنون در آمریکا در حال وقوع است «کاملاً متفاوت» است.
متوسط امید به زندگی آمریکاییها علیرغم برخورداری از ثروتی هنگفت و مدرنترین سیستمهای مراقبت درمانی و دارویی پایینتر از سایر کشورهاست. در حالیکه متوسط امید به زندگی در سالهای اخیر افزایش یافته است، اما منافع بهطورِ مساوی توزیع نشده است. آمریکاییهای ثروتمند بیشتر زندگی میکنند، درحالیکه فقرا عمرهای کوتاهتری دارند.
بسیاری از مطالعات اخیر نشان دادهاند که مردان سفیدپوستِ کمسواد و میانسال امریکایی مشخصاً امید به زندگی کمتری دارند و این بخش از جمعیت زودتر میمیرند در حالی که دیگر آمریکاییان (از سایر نژادها، گروههای قومی و دیگر سنو سالها) نسبت به گذشه بیشتر عمر میکنند.
تحقیقات آشکار کرده است که نرخ فرایندۀ مرگومیر در میان این گروه از مردم بهخاطر بیماریهای شایعی همچون دیابت و بیمارهای قلبی و عروقی نیست، بلکه خودکشیهای متداول، بیماریهای کبدی ناشی از مصرف بیرویۀ الکل، هروئین و مواد افیونی علت عمدۀ این مرگومیرها است.
چامسکی میگوید «جنگ و بلایای طبیعی» علت مرگومیر این گروه از جمعیت نیست. «به نظر میرسد سیاستهای اعمالشده بر این نسل از مردم است که آنها را ناامید، خشمگین و سرخورده کرده است. این سیاستها علت رفتار خودویرانگر آنهاست». چامسکی میگوید این بهترین تبیینی است که میتوان از علت جذابیت ترامپ ارائه کرد.
چامسکی در مصاحبهای با وبسایت آلترنت فقرو وفلاکتی را که بسیاری از آمریکاییها از آن رنج میبرند با شرایطی مردم در دوران رکود بزرگ مقایسه میکند.
«مقایسۀ شرایط امروز با دهۀ سی میلادی، دههای که من به خاطر سنوسالم آن را بهخوبی به یاد میآورم، بسیار جالب است. اگر منصفانه قضاوت بکنیم فقر و رنج در آن دوران بسیار بیشتر بود. اما در آن دوران حتی در میان طبقۀ کارگر و قشر بیکار و فقیر نیز حس امید وجود داشت. چیزی که امروزه فقدان آن حس میشود».
چامسکی حس امید در دوران رکود بزرگ را به رشد جنبش کارگری و وجود سازمانهای سیاسی خارج از جریان اصلی منتسب میکند.
هرچند، امروزه، حالوروز آمریکاییهای که با فقر دستوپنجه نرم میکنند کاملاً متفاوت است. چامسکی میگوید آنها غرق در ناامیدی، سرخوردگی و خشماند – البته این احساسات خیلی نهادهایی را که عوامل فروپاشی جهان و زندگی آنهاست نشانه نمیگیرد، بلکه بیشتر علیه کسانی است که خود قربانیان مفلوک این شرایطاند. نشانههای آشنایی وجود دارد؛ نشانههایی که ما را یاد برخی خاطرات از ظهور فاشیسم اروپایی میاندازد.
:: موضوعات مرتبط:
تحلیل منطقه ای ,
,
:: بازدید از این مطلب : 981
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0